شنبه بیست و چهارم آبان ۱۴۰۴ ساعت 4:35 توسط سید ابوالفضل موسوی | 

چکیده:

این مقاله با رویکرد تطبیقی–تاریخی، فرضیه‌ای را بررسی و تقویت می‌کند که بر اساس آن، سرزمین سبأ و حکومت بلقیس نه در یمن، بلکه در منطقهٔ آران/آذربایجان قرار داشته‌اند. استدلال‌ها بر پایهٔ تطبیق جغرافیای باستانی، مسیرهای تجاری، زبان‌شناسی تطبیقی، روایت‌های اسطوره‌ای منطقه‌ی قفقاز، و ساختار سیاسی–دینی حکومت‌های نورمحور شمال ایران ارائه می‌شود. هدف مقاله اثبات قطعی نیست؛ بلکه ساختن «یک چارچوب تحلیلی قابل دفاع» است که امکان بازخوانی دوباره‌ی این موضوع را فراهم کند.

۱. مقدمه: چرا آران؟

آران (یا آذربایجانِ شرقیِ تاریخی، موسوم به آلبانیای قفقاز) در دوران باستان بخش مهمی از شاهراه‌های تجاری، مسیرهای ادویه، و فرهنگ‌های خورشیدمحور بوده است. موقعیت استراتژیک آن میان ایران، قفقاز، دریای خزر و فلات آناتولی، این منطقه را به یکی از مراکز مهم تمدنی تبدیل می‌کرد.
مقاله حاضر نشان می‌دهد چرا «سبأ» می‌تواند نامی باشد که بعدها به جنوب عربستان منتقل شده، اما اصل روایت در قفقاز ریشه داشته باشد.

۲. اشتراکات جغرافیایی و راه‌های بازرگانی با «سبأ»

سبأ در متون کهن به‌عنوان تمدنی ثروتمند و مسلط بر تجارت شناخته می‌شود.
اما بررسی مسیرهای تاریخی نشان می‌دهد:

  1. مسیر غرب–شرق (مدیترانه ↔ خزر ↔ آسیای مرکزی)
  2. مسیر شمال–جنوب (قفقاز ↔ ایران ↔ میان‌رودان)
  3. شاه‌راه ابریشم اولیه

همگی از آران می‌گذشتند.

ویژگی‌هایی که به سبأ نسبت داده شده (ثروت تجاری، دسترسی به مسیرهای چندگانه، نقش واسط فرهنگی) با موقعیت آران بیشتر هم‌خوان است تا شبه‌جزیره‌ی جنوب عربستان که محدودیت ارتباطی داشته است.

۳. ریشه‌شناسی و همسانی واژگان «سبأ» با نام‌های قفقازی–ایرانی

یکی از قوی‌ترین استدلال‌ها این است:

در قفقاز و آران نام‌های کهنی وجود دارند که با ساختار واژه‌ی «سبأ / Sheba / Saba» هم‌ریشه‌اند.
مثال‌ها (در روایت تطبیقی):

  1. سابا / ساوا / سیبا: نام‌هایی دیده می‌شود که با Saba هم‌خانواده خوانده شده‌اند.
  2. نمی‌توان انکار کرد که بسیاری از نام‌های اقوام قفقازی با حروف S–B–A یا S–V–A شروع می‌شوند.

در روش تطبیقیِ تاریخی، وقتی یک نام در منطقه‌ای تکرار الگو دارد، این احتمال تقویت می‌شود که روایت‌های بعدی آن نام را «به جنوب یا شمال» منتقل کرده باشند.

۴. شواهد اسطوره‌ای و روایت‌های محلی قفقاز درباره «ملکهٔ نور»

در روایات محلی آران و میانِ ارانستان/ارن، داستان‌هایی از:

  1. ملکه‌ای دانا
  2. حکمرانی خورشیدی
  3. تختی نورانی
  4. حل اختلافات از طریق داوری

وجود دارد که به‌شکل شگفت‌انگیزی با تصویر بلقیس هماهنگ است.

این الگو در جنوب عربستان کمتر دیده می‌شود، اما در قفقاز و شمال ایران الگوی زن–حاکم–نور بسیار قدیمی است.

بنابراین می‌توان گفت تصویر بلقیس ریشه در فرهنگ نورمحورِ شمال ایران دارد.

۵. پیوند آیینی: خورشیدپرستی، مهرپرستی و فرهنگ نور

منابع دینی می‌گویند قوم بلقیس «خورشیدپرست» بودند.

خورشیدپرستی:

  1. در آران بسیار گسترده بوده،
  2. با میترائیسم پیوند داشته،
  3. و معابد خورشیدی در آن پیدا شده است.

بنابراین، اگر بلقیس یک ملکه‌ی خورشیدمحور بوده، این منطق‌پذیرتر است که قلمرو او در جایی باشد که:

  1. سنت دیرینه‌ی خورشیدپرستی داشته
  2. و همسایه‌ی مستقیم ایران و ادیان نوری بوده
  3. نه در منطقه‌ای مثل جنوب یمن که آثار خورشیدپرستیِ ایرانی‌ریشه کمتر دیده شده است.

۶. شباهت معماری سبأ با معماری آیینی آران

ویژگی‌های معماری منسوب به سبأ:

  1. دستور نورمحور
  2. معابد نیم‌دایره
  3. حوضچه‌های تطهیر
  4. استفاده از سنگ‌های سفید
  5. طاق‌های خمیده
  6. شهرسازی متمرکز بر دژ

ویژگی‌های معماری آران:

  1. حضور معابد زیرزمینی نورمحور
  2. استفاده از طاق و قوس
  3. وجود دژهای سنگی مرتفع
  4. حوضچه‌های آیینی
  5. محوریت نور و خورشید در بناها

این تطبیق معمارانه نشان می‌دهد سبأ شمالی (در آران) با سبک معماری منطقه هماهنگ‌تر است تا جنوب عربستان.

۷. روایت‌های متنی و امکان انتقال جغرافیا در سنت‌های میان‌دینی

در تاریخ، انتقال جغرافیای نام‌های مشهور بسیار رایج است.
مثال‌های متعدد وجود دارد:

  1. «بابل»هایی که در چند منطقه ایجاد شده‌اند
  2. «ایران»هایی که از آسیای مرکزی تا فلات ایران جابجا شده
  3. و «شهرهای یهودا» که بعدها در نقاط متعدد بازسازی اسمی شده‌اند
  4. احتمال اینکه «سبأِ اصلی» در شمال بوده و بعدها توسط کاتبانِ حجاز به سمت جنوب منتقل شده باشد، در روش‌شناسی تاریخ تطبیقی قابل طرح است.

زیرا:

  1. مسیر انتقال روایات مذهبی از شمال به جنوب بوده
  2. و بسیاری از اسامی در منابع اسلامی بر اساس موقعیت عربستانیِ معاصرانِ پیامبر ثبت شدند، نه موقعیت کهن اولیه
  3. پس امکان «جنوبی شدنِ یک روایت قفقازی» کاملاً وجود دارد.

۸. وجود سنت‌های مادرسالاری و نقش زنان شاه در قفقاز

یکی از ویژگی‌های بلقیس:

  1. رهبری یک حکومت مستقل
  2. حضور در رأس تصمیم‌گیری
  3. گفت‌وگوی سیاسی با قدرت‌های همسایه
  4. این الگو در عربستان جنوبی نادر است.

اما در قفقاز، مادرسالاری و حضور زنان در رأس قدرت سنت کاملاً شناخته‌شده‌ای است:

  1. نمونه‌ها در میان قبایل قفقازی
  2. ملکه‌های ساسانی–آلبانی
  3. نقش آیینی زنان در ادیان خورشیدی

این موضوع احتمال می‌دهد بلقیس در منطقه‌ای شمالی‌تر حکومت می‌کرده باشد، نه در یک جامعه‌ی قبیله‌ای مردسالار جنوبی.

۹. تحلیل قدرت منطقه‌ای: سبأ به‌عنوان یک «پادشاهی میان‌گره‌ای»

از روایت‌ها برمی‌آید که سبأ:

  1. ثروتمند بوده
  2. نیروی نظامی داشته
  3. و نقش میانجی سیاسی–اقتصادی در منطقه بازی می‌کرده

این با جایگاه آران کاملاً هماهنگ است:

  1. سر حدات امپراتوری‌ها
  2. پیوند ایران، قفقاز، اروپای شرقی و آناتولی
  3. نقطهٔ تلاقی فرهنگ‌ها و ادیان
  4. محل عبور کاروان‌ها و ثروت‌ها

این ساختار منطقه‌ای برای تشکیل یک «پادشاهی بلقیسی» مناسب‌تر است تا جنوبِ عربستانِ کوهستانی.

۱۰. جمع‌بندی: چرا سبأ = آران قابل دفاع است؟

بر اساس استدلال‌های فرهنگی، جغرافیایی، اسطوره‌ای، آیینی و معماری:

می‌توان مدل تحلیلی زیر را پیشنهاد کرد:

  1. سبأ ریشه در یک تمدن نورمحور–تجاری داشته.
  2. آران مرکز خورشیدپرستی و فرهنگ نور بوده.
  3. ساختار حکومتی بلقیس با الگوهای قفقازی و ایرانی سازگارتر است.
  4. روایت‌های محلی قفقاز الگوهای بلقیسی را حفظ کرده‌اند.
  5. جابه‌جایی‌های اسمی در سنت‌های متنی بسیار شایع بوده است.

بنابراین:

فرضیه‌ی قرار داشتن سبأ در آران/آذربایجان از نظر تطبیقی قابل دفاع است و از بسیاری جنبه‌ها با داده‌های فرهنگی–تاریخی سازگارتر از مدل جنوبی (یمن) به نظر می‌رسد.

مشخصات
بینش ژرف، بستری جامع، رسمی و معتبر برای تأملات ژرف و دقیق پیرامون ذهن انسان، میراث فرهنگی و تاریخ انسانی است. این پلتفرم با هدف ارائه‌ی فضایی برای تحلیل، کاوش و درک عمیق مفاهیم و اندیشه‌ها شکل گرفته و تمام تلاش خود را بر حفظ دقت، صحت و قابلیت اطمینان محتوا معطوف کرده است. بینش ژرف جایی است که اندیشه‌ها و مفاهیم گذشته و حال به یکدیگر پیوند می‌خورند، امکان بررسی تطبیقی، تحلیل فرهنگی و مطالعه‌ی تاریخ انسانی فراهم می‌شود و خوانندگان را به درک جامع و انتقادی دعوت می‌کند.
این بلاگ با رویکردی علمی و فلسفی، ارزشمندترین مباحث ذهن، فرهنگ و تاریخ را گردآوری و ارائه می‌کند و هدف آن تقویت فهم، افزایش آگاهی و ارتقای بینش مخاطبان است. محتواهای ارائه شده در این پلتفرم نه تنها به تحلیل و بررسی موضوعات می‌پردازند، بلکه با تأکید بر صحت و اعتبار علمی، بستری برای گفت‌وگو، تأمل و پژوهش فراهم می‌آورند.
در نهایت، بینش ژرف فضایی است که با پیوند میان گذشته و حال، ذهن و فرهنگ، تحلیل و بینش، تلاش می‌کند تا دریچه‌ای به سوی فهم عمیق‌تر انسان، تاریخ و تمدن گشوده و تجربه‌ای معنوی، فکری و فرهنگی برای مخاطبان خود فراهم آورد.
آرشیو وب