
در جهان امروز که با بحرانهای عمیق مشروعیت و افول اعتماد عمومی به نهادهای قدرت مواجه است، بازخوانی اندیشههای دکتر علی شریعتی درباره عدالت و مشروعیت از اهمیت ویژهای برخوردار است. شریعتی به عنوان روشنفکری دینی که هم با سنت اسلامی آشنایی عمیق داشت و هم با جریانهای فکری مدرن، توانست طرحی نو دراندازد و مفاهیم بنیادین عدالت و مشروعیت را در قالبی نوین بازتعریف کند. در ۱۰ عنوان متسلسل و مرتبط اثبات خواهد شد شریعتی با فلسفهی عدالت و تمامی کاستیها و نقصانهای معرفتی و آسیبهای فلسفی که در شاکلهی اندیشهورزی خویش به صورت نهفته دارد میتواند پارادایمی غالب جهت نقد قدرت و مشروعیت در جهان معاصر باشد و باید بر همین اساس به دنبال احیای گفتمان عدالت در عصر بحران مشروعیت بود:
۱: بستر تاریخی-فکری شکلگیری اندیشه شریعتی
۱-۱. شرایط تاریخی ایران معاصر
شریعتی در دورهای پرالتهاب از تاریخ ایران ظهور کرد؛ دورهای که جامعه ایرانی با چالشهای متعددی از جمله استبداد سیاسی، وابستگی اقتصادی و بحران هویت فرهنگی روبرو بود. در چنین فضایی، شریعتی کوشید پاسخی به این پرسش اساسی دهد که چگونه میتوان جامعهای عادلانه و آزاد بر اساس ارزشهای اصیل اسلامی بنا نهاد.
۱-۲. تأثیرپذیری از جریانهای فکری جهانی
شریعتی را میتوان محصول دیالوگ خلاق بین سنت اسلامی و مدرنیته غربی دانست. از یک سو، تحت تأثیر عرفان ایرانی-اسلامی و تشیع علوی بود و از سوی دیگر، با اندیشههای مارکس، سارتر، فانون و یرس آشنايی عمیق داشت. این آشنایی به او امکان داد مسئله عدالت را در افقی جهانی و در عین حال ریشهدار در سنت فکری اسلامی مطرح کند.
۲: بنیانهای فلسفی نظریه عدالت شریعتی
۲-۱. انسانشناسی فلسفی
در قلب نظریه عدالت شریعتی، انسانشناسی فلسفی خاصی نهفته است. از دید او، انسان موجودی است دارای کرامت ذاتی، آزادی و مسئولیت. این نگاه، مبنای نظریه عدالت او را تشکیل میدهد که در آن، عدالت نه یک مفهوم انتزاعی، بلکه شرط لازم برای تحقق کرامت انسانی است.
۲-۲. معرفتشناسی انتقادی
شریعتی با اتخاذ رویکردی انتقادی نسبت به دانش، بر این باور بود که معرفت همواره در بستر قدرت شکل میگیرد. از این رو، برای دستیابی به عدالت اسلامی به نقد روابط قدرت نهفته در تولید دانش پرداخت. این نگاه، او را به سمت نقد تاریخ رسمی و روایتهای مسلط سوق داد.
۳: تحلیل شریعتی از مفهوم مشروعیت
۳-۱. تمایز بین مشروعیت صوری و مشروعیت ذاتی
شریعتی با تمایز قائل شدن بین مشروعیت صوری و مشروعیت ذاتی، نشان داد که مشروعیت واقعی نه از طریق formalities قانونی یا religious، بلکه از طریق تحقق عدالت و پاسخگویی به نیازهای واقعی مردم به دست میآید. از دید او، مشروعیت صوری ممکن است از طریق ابزارهای مختلفی از جمله تاریخسازی یا تفسیرهای دینی ایجاد شود، اما این مشروعیت بدون پشتوانه عدالت، ناپایدار و توهمآمیز است.
۳-۲. نقد مشروعیتسازی از طریق تاریخ
شریعتی با بینشی عمیق، مکانیسمهای مشروعیتسازی از طریق تاریخ را نقد کرد. او نشان داد که چگونه روایتهای تاریخی در خدمت تثبیت قدرت حاکمان قرار میگیرند و چگونه "تاریخ رسمی" همواره روایت پیروزمندان است. در مقابل، او بر "تاریخ حقیقی" تأکید داشت که روایت مظلومان و محرومان است.
۴: تقابل اسلام علوی و اسلام اموی
۴-۱. اسلام اموی: دین در خدمت قدرت
شریعتی با طرح مفهوم "اسلام اموی"، به تحلیل انحراف تاریخی از اسلام اصیل پرداخت. از دید او، اسلام اموی نماینده تبدیل دین به ایدئولوژی حکومتی است که در آن:
- دین به ابزار مشروعیتبخشی به قدرت تبدیل میشود
- مفاهیم دینی در خدمت تثبیت سلطه reinterpreted میشوند
- عدالت ذاتی دین قربانی مصلحتهای حکومتی میشود
۴-۲. اسلام علوی: دین در خدمت عدالت
در مقابل، "اسلام علوی" نماینده اسلام اصیل و رهاییبخش است که:
- عدالت را محور مشروعیت میداند
- قدرت را مسئولیت میداند نه امتیاز
- همواره جانب محرومان و مظلومان را میگیرد
- بر نقد مستمر قدرت تأکید دارد
۵: ابعاد چندگانه عدالت در اندیشه شریعتی
۵-۱. عدالت اقتصادی
شریعتی عدالت اقتصادی را شرط لازم برای تحقق جامعهای عادلانه میدانست. از دید او، جامعهای که در آن شکاف طبقاتی عمیق وجود دارد، نمیتواند مدعی عدالت باشد. او با الهام از قرآن، بر مسئولیت جامعه در قبال محرومان تأکید میکرد.
۵-۲. عدالت فرهنگی
عدالت فرهنگی از دید شریعتی به معنای به رسمیت شناختن حق تمامی اقشار جامعه برای مشارکت در تولید فرهنگ و تعریف هویت است. او با "استحمار" (القای فرهنگی) مبارزه میکرد و بر ضرورت خودآگاهی فرهنگی تأکید داشت.
۵-۳. عدالت سیاسی
عدالت سیاسی در اندیشه شریعتی به معنای مشارکت واقعی مردم در سرنوشت خویش و نقد مستمر قدرت است. او با هرگونه انحصار قدرت مخالف بود و بر مسئولیتپذیری حاکمان تأکید میورزید.
۶: نقد شریعتی بر مکانیسمهای بازتولید قدرت
۶-۱. تولید گفتمان مسلط
شریعتی با بینشی جامعهشناختی، چگونگی تولید گفتمانهای مسلط در خدمت تثبیت قدرت را تحلیل کرد. از دید او، این گفتمانها از طریق نهادهای مختلف از جمله آموزش و پرورش، رسانهها و نهادهای دینی تولید و بازتولید میشوند.
۶-۲. نهادسازی و عرفیسازی مقدسات
شریعتی نشان داد که چگونه قدرت از طریق نهادسازی، مفاهیم دینی را به ابزار کنترل اجتماعی تبدیل میکند. او از "عرفیسازی مقدسات" سخن میگفت و هشدار میداد که وقتی دین به ایدئولوژی حکومتی تبدیل شود، توانایی نقد قدرت را از دست میدهد.
۷: تلفیق دیدگاه شریعتی و ماکیاولی
۷-۱. رویکرد واقعگرایانه ماکیاولی
ماکیاولی با نگاهی واقعگرایانه به قدرت، بر کارآمدی و اثرگذاری ابزارهای حکمرانی تأکید میکند. از دید او، حکمران موفق کسی است که از تمامی ابزارهای available برای حفظ قدرت استفاده کند، حتی اگر این ابزارها با موازین اخلاقی سنتی در تضاد باشند.
۷-۲. نگاه آرمانگرایانه شریعتی
شریعتی اما با نگاهی آرمانگرایانه، بر اخلاق و عدالت به عنوان شروط لازم مشروعیت تأکید میورزد. از دید او، قدرت بدون عدالت نه تنها مشروع نیست، بلکه در درازمدت پایدار نیز نخواهد بود.
۷-۳. سنتز نظری: قدرت مسئولانه
تلفیق این دو دیدگاه به "نظریه قدرت مسئولانه" میانجامد:
- قدرت نیازمند ابزارهای عملی و کارآمد است (بعد ماکیاولی)
- اما این ابزارها باید در خدمت عدالت و اخلاق باشند (بعد شریعتی)
- مشروعیت واقعی از تلفیق کارآمدی و اخلاق حاصل میشود
۸: بررسی تطبیقی در تاریخ اسلام
۸-۱. موردکاوی: خلافت اموی
حکومت اموی نمونهای کلاسیک از کاربست دیدگاه ماکیاولی بدون توجه به بعد شریعتی است:
- استفاده هوشمندانه از ابزارهای تاریخی و دینی برای مشروعیتبخشی
- اما فقدان عدالت اجتماعی و اخلاق حکمرانی
- نتیجه: سقوط نهایی علیرغم قدرت ظاهری
۸-۲. موردکاوی: نهضت امام حسین(ع)
قیام امام حسین(ع) از دید شریعتی نمونهای از تلفیق قدرت و اخلاق است:
- ایستادگی در برابر قدرت ناعادلانه
- تأکید بر مسئولیت اخلاقی در برابر قدرت
- الگویی برای مشروعیت مبتنی بر عدالت
۹: Implications برای جهان معاصر
۹-۱. درسهایی برای حکمرانی مدرن:
- مشروعیت دموکراتیک نیازمند عدالت اجتماعی است
- ابزارهای مدرن حکمرانی باید در خدمت اخلاق باشند
- نقد مستمر قدرت ضرورت جامعه سالم است
- شفافیت و پاسخگویی شرط لازم مشروعیت است
۹-۲. Relevance در عصر پستحقیقت
اندیشه شریعتی در عصر حاضر بیش از هر زمان دیگری relevance دارد:
- نقد روایتهای مسلط در عصر اطلاعات
- تأکید بر عدالت در جهان نابرابر
- مسئولیت اخلاقی در برابر قدرت
- ضرورت بازتعریف مشروعیت در عصر شبکهای
۱۰: نقدهای وارد بر اندیشه شریعتی
۱۰-۱. نقدهای روشنفکری
برخی روشنفکران بر شریعتی نقدهایی وارد کردهاند از جمله:
- غلبه جنبههای شاعرانه و عاطفی بر تحلیلهای systematic
- عدم ارائه برنامه عملی مشخص برای تحقق عدالت
- تنش بین جنبههای revolutionary و reformist در اندیشه او
۱۰-۲. نقدهای دینی
از سوی برخی ناقدان دینی نیز نقدهایی به شریعتی وارد شده است:
- تفسیرهای personal از متون دینی
- تأثیرپذیری از مارکسیسم در تحلیلهای اجتماعی
- ایجاد شکاف بین نسل جوان و سنتهای دینی
شریعتی و مفهوم عدالت
شریعتی با تأکید بر عدالت و حقیقت، نقدی عمیق به بازتولید قدرت صرفاً مبتنی بر ابزارهای تاریخی و دینی ارائه میدهد. او نشان میدهد که مشروعیت بدون عدالت، توهمی بیش نیست و دیر یا زود فرو میپاشد. از دیدگاه شریعتی، پذیرش بدون نقد روایتها و گزارههای تاریخی، تنها بازتولید قدرت و تثبیت سلطه نابرابر را به دنبال دارد.
«قدرت بدون عدالت، هرچقدر مستحکم باشد، بر پایهٔ توهم است و نه حقیقت.» – شریعتی
شریعتی همچنین نشان میدهد که آموزههای اسلام علوی با تأکید بر عدالت اجتماعی، برابری و آزادی، الگویی واقعی برای مشروعیت سیاسی است، برخلاف مدلهای قدرت مبتنی بر ابزارهای تاریخی و دینی صرف.
اسلام علوی و مشروعیت اخلاقی
اسلام علوی، برخلاف اسلام اموی، بر عدالت، اخلاق و مسئولیت اجتماعی تأکید دارد. شریعتی معتقد است که مشروعیت واقعی قدرت تنها در چارچوب اخلاق و عدالت قابل تحقق است و هرگونه ابزار تاریخی یا دینی بدون اخلاق، مشروعیت کاذب ایجاد میکند.
- عدالت محور اصلی مشروعیت است.
- ابزارهای تاریخی و دینی بدون نقد، توهم مشروعیت ایجاد میکنند.
- اسلام علوی نمونهای از تلاش برای تلفیق اخلاق و قدرت واقعی است.
تلفیق دیدگاه ماکیاولی و شریعتی
ترکیب تحلیل ماکیاولی و شریعتی به ما امکان میدهد تا قدرت عملی و مشروعیت اخلاقی را همزمان بررسی کنیم:
- ماکیاولی: قدرت برای دوام نیازمند استفاده از ابزارهایی است که ممکن است اخلاقی نباشند.
- شریعتی: مشروعیت واقعی بدون عدالت و اخلاق پایدار نیست.
این تلفیق به تحلیل حکومتها کمک میکند تا بفهمیم چگونه ابزارهای تاریخی و دینی به کار گرفته میشوند و چرا فقدان عدالت، مشروعیت را تهدید میکند. در واقع، حکومت موفق باید هم ابزار عملی داشته باشد و هم عدالت و اخلاق را رعایت کند.
مثالها و تحلیل تطبیقی
بررسی مثالهای تاریخی نشان میدهد که بازتفسیر قصص دینی و نسبت دادن شخصیتها به دورههای مختلف، ابزار عملی برای مشروعیت بوده است. شریعتی بر این نکته تأکید دارد که مشروعیت کاذب تنها باعث ایجاد توهم قدرت میشود و در نهایت با بحران روبرو خواهد شد.
این تحلیل به ویژه در بررسی تاریخ اسلام اموی و مقایسه آن با اسلام علوی اهمیت دارد. اسلام اموی به ابزارهای تاریخی و دینی بدون تأکید بر عدالت تکیه داشت، در حالی که اسلام علوی بر اخلاق، عدالت و مشروعیت واقعی تأکید میکند.
پیامدها برای تحلیل سیاسی امروز
در تحلیل سیاسی معاصر، تلفیق ماکیاولی و شریعتی نشان میدهد که هرگونه مشروعیت مبتنی بر ابزار تاریخی یا دینی بدون عدالت، قابل اعتماد نیست. قوانین و ساختارهای سیاسی باید هم اخلاقی باشند و هم از ابزارهای عملی بهره ببرند تا مشروعیت واقعی حاصل شود.
«قدرت بدون اخلاق و عدالت، حتی اگر تاریخی و دینی حمایت شده باشد، نهایتاً بیثبات خواهد بود.»
درسهای بخش سوم
- عدالت و اخلاق، پایهٔ مشروعیت واقعی هستند.
- ابزار تاریخی و دینی بدون نقد، مشروعیت کاذب ایجاد میکند.
- تلفیق تحلیل ماکیاولی و شریعتی، چارچوبی کامل برای بررسی قدرت و مشروعیت ارائه میدهد.
- پایداری حکومت وابسته به رعایت همزمان عدالت و استفاده هوشمندانه از ابزارهای عملی است.
جمعبندی بخش سوم: عدالت به مثابه پارادایم
شریعتی با احیای مفهوم عدالت در مرکز تفکر دینی و سیاسی، پارادایمی نوین برای فهم رابطه قدرت و مشروعیت ارائه میدهد. از دید او:
- مشروعیت واقعی تنها از مسیر عدالت قابل دستیابی است
- قدرت بدون اخلاق، هرچقدر هم کارآمد، ناپایدار است
- مسئولیت روشنفکر، نقد مستمر رابطه قدرت و دانش است
- عدالت تنها یک مفهوم انتزاعی نیست، بلکه روش زندگی است
این نگاه نه تنها در زمانه شریعتی، بلکه در جهان امروز نیز راهنمای عمل برای همه کسانی است که دغدغه عدالت و حقیقت دارند. در جهانی که با بحران مشروعیت و نابرابری فزاینده مواجه است، اندیشه شریعتی همچون چراغی است که راه نقد قدرت و طلب عدالت را روشن میکند.
این تحلیل جامع نشان میدهد که اندیشه شریعتی نه تنها برای زمانه خود، بلکه برای جهان پیچیده امروز نیز حاوی درسها و insights ارزشمندی است.
در این بخش، نقد شریعتی و تحلیل اسلام علوی با دیدگاه ماکیاولی تلفیق شد تا نشان دهد که مشروعیت واقعی تنها با عدالت و اخلاق حاصل میشود، و ابزارهای تاریخی و دینی بدون این اصول، قدرت را سست میکند. این تحلیل، پایهای است برای بخش چهارم که تحلیل تطبیقی با جمهوری اسلامی امروز و نتیجهگیری جامع را ارائه خواهد داد.
ضمیمه:
گزیدهای از آثار شریعتی پیرامون مفهوم عدالت
- «عدالت، نه به عنوان یک شعار، بلکه به عنوان یک روش زندگی»
- «قدرت وقتی مقدس است که در خدمت عدالت باشد»
- «مسئولیت ما در قبال تاریخ، بازگرداندن عدالت به کانون قدرت است»
- «اسلام، دین عدالت است نه دین compromise با ظلم»