
یکبار محاسباتی بر اساس عددهایی که از طوفان جهانی و تخمینهای آثار باستانی از زمان بعثت نوح تا زمان حال یعنی سال ۲۰۲۵ میلادی وجود داشت انجام دادم که برابر با ۵۵۰۵ سال پیش شد. روی عدد بحث ندارم چون هیچ پژوهش عمیقی در این باره انجام ندادم و ضمنا پژوهش مستقل و مستند علمی و دانشگاهی مورد تایید وجود ندارد. آنچه که قابل برداشت است به موجب فاصلهی اندک نوح تا بعثت آدم، حضرت آدم به ۶۰۰۰ سال پیش تعلق دارد.
بررسی قدمت چوب ادعاشده در کوه آرارات
موضوع کشف چوبی در منطقه کوه آرارات که برخی آن را مربوط به کشتی نوح میدانند، همواره مورد بحث بوده است. در این مطلب، تمام اعداد و گزارشهای مرتبط با قدمت این چوب، همراه با نقد علمی، یکجا جمعآوری شدهاند.
| قدمت ادعا شده | منبع / گزارش | نوع مدرک | توضیحات و نقد علمی |
|---|---|---|---|
| ۴۴۸۴ سال پیش | Fernand Navarra، مکاتبات شخصی ۱۹۵۹ | ادعای رادیوکربن‑۱۴ | عدد دقیق از نظر علمی امکانپذیر نیست؛ سند رسمی منتشر نشده |
| ۴۸۰۰ سال پیش | منابع اولیه و برخی وبسایتها و بلاگها | تحلیل غیررسمی | بر اساس رنگ، چگالی و لیگنیتشدن چوب؛ روش غیرقابل اعتماد |
| حدود ۵۰۰۰ سال | Navarra، تحلیل اولیه رنگ و چگالی و لیگنیت | تحلیل غیرکربنی | با برداشت لغوی از زمان طوفان نوح تطابق دارد، اما روش علمی ضعیف است |
| ۱۲۰۰–۱۷۰۰ سال پیش | آزمایشهای مستقل رادیوکربن‑۱۴ (۱۹۷۰–۱۹۸۰) | داده علمی منتشرشده | تحلیلهای رادیوکربن‑۱۴ معتبر؛ با ادعاهای Navarra ناسازگار |
| حدود ۱۳۵۰ سال پیش | نمونههای دیگر، گزارشهای علمی | داده علمی | چوب بسیار جوانتر از طوفان نوح است |
جمعبندی:
- اعداد ۴۴۸۴ و ۴۸۰۰ سال بیشتر در حد ادعا یا گزارشهای شخصی هستند و پشتوانه علمی معتبر ندارند.
- عدد ۵۰۰۰ سال بر اساس روشهای غیرقابل اعتماد است.
- اعداد علمی معتبر از آزمایشهای رادیوکربن‑۱۴ بین ۱۲۰۰ تا ۱۷۰۰ سال سن را نشان میدهند و با روایت طوفان نوح تطابق ندارند.
این بررسی به شما کمک میکند که درک درستی از اختلاف بین ادعاها و دادههای علمی داشته باشید و منابع و اعداد هر کدام را به راحتی مقایسه کنید.
نکته: شاید پژوهش پیرامون قدمت طوفان جهانی امکانپذیر نباشد اما با لحاظ نتایج حاصل از حل پارادوکس سهگانه عدد ۶۰۰۰ سال پیش جهت تخمین زمان تقریبی بعثت آدم معقول و منطقی به نظر میرسد. فاصلهی زمانی حضرت یوسف با بعثت نوح چندان نیست و من یوسف را در تاریخ مصر به صورت دقیقی شناسایی کردم که متعلق به ۳۵۰۰ سال پیش میباشد. با یک نسبت تناسب ساده پیرامون اجداد ابراهیم تا آدم و مقایسه با اجداد محمد و ایجاد رابطهی خطی بین فواصل بیننسلی پیامبران مزبور، اعدادی نزدیک به ۶۰۰۰ سال به دست میآید بنابراین فرهنگ توحیدی آریاییهای ایران با پیشینهی تاریخی ۱۰هزار سال حتما برتر از علمالاسمای صفوهالله و یا دعوت جهانی نجیالله است.
یکی از پرسشهایی که همیشه ذهن بشر را به خود مشغول کرده، این است: قدمت آدم چقدر است؟ این پرسش نه تنها به تاریخ بلکه به فرهنگ، مذهب و فلسفه انسان نیز پیوند دارد.
در متون مذهبی، از جمله قرآن و کتاب مقدس، آدم و نوح به عنوان نخستین انسانها و پیامبران مطرح شدهاند. اما منابع مختلف، بازههای زمانی متفاوتی برای زندگی آنان ذکر کردهاند. برخی پژوهشهای تاریخی سعی کردهاند با ترکیب شواهد باستانشناسی و محاسبات تقریبی، فاصلهی زمانی آدم تا نوح و از نوح تا امروز را برآورد کنند.
براساس یک محاسبه تقریبی و ساده، فاصله زمانی میان آدم تا امروز چیزی در حدود ۶۰۰۰ سال تخمین زده شده است. لازم است تاکید کنم که این عدد یک تخمین ساده و تقریبی است و هیچ پژوهش علمی دقیق و تایید شدهای پشت آن نیست. هدف از بیان این عدد صرفاً شروع یک پرسش و دعوت به تأمل است، نه ارائه حقیقت مطلق.
نتیجه: چه فرقی میکند آدم ۱۰۰ هزار سال پیش زندگی میکرده یا ۶۰۰۰ سال؟ مهمتر از عدد، اندیشه و تأمل درباره انسان، تاریخ و تمدن است. ما از گذشته میآموزیم و تلاش میکنیم با نگاه به تاریخ، شناخت بهتری از مسیر بشر و فرهنگها داشته باشیم.
با همین اسامی و ادعای قدمت ازلی و سرمدی آدم و حوا دلیل شرعی برخی از احکام قانونی و اصول مسلمهی سیاسی مانند ولایت مطلقهی فقیه اقامه میشود پس چرا چندان برای مخاطب ایرانی اهمیت نداشته و ندارد و نخواهد داشت؟!
دنبال الگوی دینی معرفی شده در تاریخ بگردیم بسیار بهتر از گزارشهای شفاهی مومنین متعصبی است که برای اثبات قدمت ازلی و سرمدی آدم و سپس وجود خدا حاضرند جان خویش را فدا نمایند چون منافع صنفی و اقشار مرتبط در گروی پذیرش بدون دلیل گزارههای دینی مزبور است. برای گزاره و نظریهای که از اساس نادرست است آوردگاهی پرگریه و زاری و پرحزن درست میکنند تا اصل مطلب با پروپاگاندای سلبریتیهای مذهبی از اذهان مردم فراموش شود. به طور مثال زلیخا و یوسف از فراعنهی مصر بودند و بر همین اساس حتشپسوت، زلیخا تلقی میگردد و بقیهی محاسبات که موجب اندوه تکوینی عالم و آدم و لرزیدن کنگرههای عرش الهی و بازگشت حساب و کتاب قبر و قیامت به ترند اصلی خطابهها و منابر صاحبان لباس تازی یعنی عبا و عمامه میشود.
واضح و مبرهن است مبتنی بر تحقیقات فوق بسیاری از اصول بدیهی سیاسی و دینی پذیرفته شدهی جمهوریاسلامی را به لحاط شرعی بلاوجاهت میدانم بنابراین حاضر نیستم دلایل و صحبتهای افرادی که خود را از نظر قانونی یا دینی صاحب صلاحیت میدانند بشنوم چون عدالت و عصمت ادعایی در رسالت انبیا و امامت ۱۲ عالم امت محمد مبتنی بر اقامهی دعوی اتصال ولایت از آدم تا خاتم و الی یومالقیامه نادرست است یعنی خانه از پایبست ویران است چرا که مسئله تقوا و پرهیزگاری نیست بلکه تنها شهریاری اصالت دارد؟!