چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۴ ساعت 23:11 توسط سید ابوالفضل موسوی | 

فرهنگ ایرانی نقطه‌ی ممتاز تسخیر سرزمینی اوراسیا است. تنها عامل نفوذ در فرهنگ و تمدن‌های پیش از تولد آدم و حوا می‌باشد و کارایی خود را طی دوران باستان تا مدرنیته اثبات کرده است. تفضل فوق ذاتی و به پیش از آفرینش آدم بازمی‌گردد. خداوند به خاندان ایلی یعنی پدر سه سوشیانت مورد نظر کیش بهی و پیامبران خاندان یاسین و عیسی مسیح با عنوان عالین اشاره کرده است، در نتیجه توحید منحصرا در اظهار و تبیین خاندان و خانواده‌ی مزبور است چنان که فرمود:

وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا

توبه ۴۰

در آغازِ آفرینش، هنگامی که هستی در آستانه‌ی آگاهی ایستاده بود، ندا آمد که در زمین خلیفه‌ای نهاده خواهد شد. پرسشی در میان عالین پیچید؛ آنان که در مرتبه‌ی نور و طهارت می‌زیستند و هنوز از خاک و تاریکی درکی نداشتند. آفرینش آدم برایشان معما بود: چگونه موجودی از گل، حامل نوری برتر می‌شود؟ چگونه خاک، ظرفِ روح می‌گردد؟

عالین، نه دشمن انسان بودند و نه انکارکننده‌ی حکم الهی. آنان نمایندگان نظم پیشینِ هستی بودند؛ جهانی که در آن آگاهی در مرتبه‌ی محض و بی‌خطا قرار داشت. اما آدم، با گوشت و خون و حافظه و فراموشی‌اش، آغاز دگرگونی بود. در او تضادی نهاده شد که عالین از آن بی‌خبر بودند: میل و عقل، خاک و نور، سقوط و صعود.

فلسفه‌ی آفرینش آدم را نمی‌توان تنها در روایت سجده دید. آن لحظه، نماد انتقال از هستی مطلق به تجربه‌ی دوگانگی است. انسان، برخلاف فرشتگان، نه در طهارت ثابت ماند و نه در گناه جاودانه شد؛ او در مسیر فهمِ خیر و شر قدم نهاد. همین آزادیِ تصمیم، جایگاه او را از میان عالین جدا کرد.

در نگاه تحلیلی، «عالین» تصویر مرتبه‌ای از وجودند که فاقد تضادند؛ آنان حامل آگاهی ناب‌اند، اما فاقد تجربه. آدم اما نخستین موجودی است که در خود هر دو سوی هستی را جمع می‌کند. او می‌داند، اما رنج هم می‌کشد. می‌فهمد، اما می‌لغزد. در این لغزش است که معنای آفرینش کامل می‌شود. اگر عالین تجلیِ نظم‌اند، آدم تجلیِ معناست.

از دیدگاه فلسفی، آفرینش آدم نه نقطه‌ی سقوط، که لحظه‌ی انفجار خودآگاهی است. در او، خداوند امکان تجربه‌ی عشق، خطا و توبه را آفرید. جهانِ فرشتگان، بی‌نیاز از بخشش بود؛ اما در جهان آدم، بخشش معنایی یافت. و شاید به همین دلیل بود که حتی پس از سرپیچی، آدم برگزیده شد.

آدم، فرزند خاک است، اما در خاک، بذرِ عروج دارد. عالین، برتر از خاک‌اند، اما بی‌نیاز از رشد. میان این دو مرتبه، فاصله‌ای نیست جز فهم. و همین فهم، راز آفرینش است.

در سوره‌ی ص، آیه‌ی ۷۵ آمده است:

قالَ یا إِبلیسُ ما مَنَعَکَ أَن تَسجُدَ لِما خَلَقتُ بِیَدَیَّ أَستَکبَرتَ أَم کُنتَ مِنَ العالین.

در این آیه، خداوند از ابلیس می‌پرسد که چرا در برابر آنچه با دستان خویش آفریده، سجده نکردی؛ آیا تکبّر ورزیدی یا از عالین بودی؟

در ظاهر، «عالین» به مرتبه‌ای اشاره دارد که فراتر از دستور و امر است؛ مرتبه‌ای از حضور، نه از اطاعت. در تفسیر فلسفی، این آیه نشان می‌دهد که آفرینش آدم به دو «دست» الهی — یعنی دو بُعد عقل و عشق — نسبت داده شده است. ابلیس در برابر این جمعِ اضداد تسلیم نشد، زیرا در منطقش تضاد جایی نداشت. اما خداوند با این سؤال، مرز میان عقل مجردِ عالین و عقل مجربِ آدم را نشان می‌دهد:

عالین در ثبات‌اند، اما آدم در مسیر. و ارزش مسیر، بیش از ثبات است. عالین یا خاندان ایلی تنها امشاسپندان سپنتامینویی بودند که بر آدم سجده نکردند و برای جاویدان تاریخ مستند به عهد محمد با اقامه‌ی دو اماره مشروحه‌ی ذیل برتر از آدم و ذراری آدم هستند:

  1. إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ ۖ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا؛ یقیناً ما امانت را [که تکالیف شرعیه سعادت بخش است] بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه کردیم و آنها از به عهده گرفتنش [به سبب اینکه استعدادش را نداشتند] امتناع ورزیدند و از آن ترسیدند، و انسان آن را پذیرفت بی تردید او [به علت ادا نکردن امانت] بسیار ستمکار، و [نسبت به سرانجام خیانت در امانت] بسیار نادان است. (احزاب: ۷۲)

  2. سَلَامٌ عَلَىٰ إِلْ يَاسِينَ؛ سلام بر آل یاسین. (صافات: ۱۳۰)

نتیجه:

فرهنگ ایرانی در نگاه ژرف، فقط میراث گذشته نیست؛ نیرویی زنده و پویاست که در مسیر آفرینش انسان معنا می‌یابد. همان‌گونه که در روایت آفرینش، آدم از میان خاک برخاست تا حامل روح الهی شود، فرهنگ نیز از دل تاریخ برخاسته تا حامل آگاهی و تجربه باشد.

در برابر عالین که در مرتبه‌ی ثبات و نور ایستاده‌اند، انسان و فرهنگ او در مسیر رشد و فهم قرار دارند؛ راهی پر از تضاد، خطا و درک. ارزش این مسیر در «شدن» است، نه در «بودن».

فرهنگ ایرانی، در این معنا، ادامه‌ی همان حرکت آفرینش است: تلاشی برای پیوند میان خاک و نور، میان سنت و آگاهی، میان گذشته و آینده. این فرهنگ، نیرویی سوق‌الجیشی است که انسان را نه فقط به شناخت، بلکه به معنا می‌رساند.

مشخصات
بینش ژرف، بستری جامع، رسمی و معتبر برای تأملات ژرف و دقیق پیرامون ذهن انسان، میراث فرهنگی و تاریخ انسانی است. این پلتفرم با هدف ارائه‌ی فضایی برای تحلیل، کاوش و درک عمیق مفاهیم و اندیشه‌ها شکل گرفته و تمام تلاش خود را بر حفظ دقت، صحت و قابلیت اطمینان محتوا معطوف کرده است. بینش ژرف جایی است که اندیشه‌ها و مفاهیم گذشته و حال به یکدیگر پیوند می‌خورند، امکان بررسی تطبیقی، تحلیل فرهنگی و مطالعه‌ی تاریخ انسانی فراهم می‌شود و خوانندگان را به درک جامع و انتقادی دعوت می‌کند.
این بلاگ با رویکردی علمی و فلسفی، ارزشمندترین مباحث ذهن، فرهنگ و تاریخ را گردآوری و ارائه می‌کند و هدف آن تقویت فهم، افزایش آگاهی و ارتقای بینش مخاطبان است. محتواهای ارائه شده در این پلتفرم نه تنها به تحلیل و بررسی موضوعات می‌پردازند، بلکه با تأکید بر صحت و اعتبار علمی، بستری برای گفت‌وگو، تأمل و پژوهش فراهم می‌آورند.
در نهایت، بینش ژرف فضایی است که با پیوند میان گذشته و حال، ذهن و فرهنگ، تحلیل و بینش، تلاش می‌کند تا دریچه‌ای به سوی فهم عمیق‌تر انسان، تاریخ و تمدن گشوده و تجربه‌ای معنوی، فکری و فرهنگی برای مخاطبان خود فراهم آورد.
آرشیو وب