
باور کنید دشوارترین موضوع با تمرکز بر پارادوکسهای حاصل از تلاقی اسلام و مکتب ایرانی، کنکاش و تحقیق پیرامون ماهیت و تعریف فارس و نخستین پدران توحیدی آن است. پیش از تولد آدم و حوا سرزمین فارس ساکنینی داشته است. آریاییها قوم و نژادی بودند که از شمال به این ناحیه وارد شدند. قوم و نژاد فوق یک اسم و رسم مشخص در تاریخ دارند که سکاها یا کاسیها یا اسکیتها یا کاسپینها هستند. پدر پیامبران خاندان یاسین و عیسی مسیح و همچنین فرزنداناش از همین نژاد هستند. بعدها ذراری آدم به فلات مرکزی ایران مهاجرت کرده و فارس شناخته شده پس از التقاط نژادی با سکاها یا کاسیها به وجود میآید. پیش از ورود ذراری آدم بزرگانی مانند کیکاووس، کیخسرو، منوچهر و جمشید از قهرمانان توحیدی آریاییها و به نحو دقیقتر سکاها یا کاسیها محسوب میشدند. پس از ورود ذراری آدم ترکیبی با پیامبران متعلق به نسل آدم مانند کوروش هخامنشی یافته و بنمایههای معرفتی کیش بهی یا آئین زرتشت شکل میگیرد. نباید تعلق و تشابه و تساوی فرهنگی افراد موجب نقل روایتها و افسانهها به صورت همزمان گردد. مغالطهای که متاسفانه توسط مکتب ایرانی و روایتهای موجود در کیش زرتشت شده است.
جمشید از بزرگان سکایی است ولی به جنوب سلسلهکوههای البرز تعلق دارد و نخستین شهر آریایی را با نام ورجمکرد یا جمکران به نزدیکی قم تاسیس کرده و ضمنا فهمی از رستم یا کیانیان و افرادی مانند منوچهر ندارد. فریدون همان کوروش هخامنشی است اما به ناحیهی تمدنی البرزکوه تعلق ندارد و شناختی از رستم و یا کیکاووس و کیخسرو و منوچهر ندارد. همین است در مورد رستم و همین ابهام به صورت صدچندان پیرامون خاندان توحیدی ایلی وجود دارد. ایلی پدر پیامبران خاندان یاسین و عیسی مسیح و سه سوشیانت وعده داده شدهی زرتشت است. پیامبری که پیش از بعثت آدم رسالت داشت و سه سوشیانت آریاییها فرزنداناش بودند. دین و پیامهای وحیانی توحیدی بر امر واقع شده وارد میشود یعنی به رجعت سوشیانتهایی که به دنیا آمدهاند و از نسل زرتشت نیستند و پیش از آدم صفوهالله حیات داشتند بشارت میدهد. بزرگان کاسی پیش از ورود به فلات مرکزی ایران رهبر معنوی داشتند. رهبر معنوی فوق در ادیان ابراهیمی ایلی نام دارد. اسامی مقتبس از ایلی مانند مفردات الیا، ایلیا و علی است. ایلی پیامبر یاجوجوماجوج پیش از بعثت و رسالت آدم صفوهالله بود. پس از اعلام رسمی رسالت آدم و نوح سکاها به افرادی جهنمی از دید ادیان تبلیغی ذراری آدم تبدیل شده و یاجوجوماجوج نامیده میشوند. با رسالت صالح پیامبر یا همان اشوزرتشت اسپنتمان و بعدها جاماسب حکیم یا همان هود (علیهالسلام) بخشی از مواریث فرهنگی سکایی تایید و تصدیق شده و جزو آدمیزاد لحاظ میشوند. در ادیان ابراهیمی جزو اهلذمه و موحد و خداپرست احصا شده و دیگر حیوان و حیوانزاده نبودند.
نام نخستین پارسا و زاهد آریایی منطبق بر مضامین و آموزههای کیش بهی و مورد تایید اشوزرتشت اسپنتمان منوچهر یا مینوچهره شاه پیشدادی است که به مازندران تعلق دارد. پرشیا یا فارس یا پارس لقب و کنیهی این بزرگمرد تاریخ سکایی است اما فارس یک خاندان است و نه نژاد و فردی خاص که داعیهدار توارث فضایل اخلاقی منوچهر است. هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان مدعی وراثت سیره و سنت عملی منوچهر بودند که زهد و درویشمسلکی در عین حیات و زندگی در اوج قدرت بود. ادعایی که تهی از هرگونه واقعیت است چون به ناحیهی جغرافیایی مازندران و البرزکوه تعلق نداشتند و ضمنا کاسیها را کافر و اقوامی وحشی و یاجوجوماجوج میپنداشتند. کاسی بیصاحب نیست تا اطلاق مجوس و یاجوجوماجوج را بپذیرد ولی صحبت از راستیآزمایی دعوی وراثت سیره و سنت سپنتامینوی منوچهر است که پوچ و توخالی میباشد.
خاندان پارس شامل شاهنشاهی هخامنشی و اشکانی و ساسانی است و از ذراری آدم صفوهالله هستند. مادای یکی از نوادگان نوح و پدر خاندان مادها است. پارسها از مادها جدا شده و اعلام دیهیمی نمودند و سلطنت هخامنشیان شکل میگیرد. پارتها از پارس جدا شده و قومیتی منفک به حساب آمده و بعدها امپراتوری اشکانیان را تاسیس مینمایند.
نتیجه: صحبت از پارس و پارت بهعنوان ریشهی اصلی نژاد آریایی نادرست و در واقع خاندانی منتهی به نوح از طریق پادشاهی مادها و سرزمین آذربایجان است.